کافه شلوغ | ||
|
یک قدم برداشت... تمام دنیایش را پشت پایش گذاشت، همه کَسش را پشت سر گذاشت، همه کسش یک نفر بود، که چاره ای جز ترک او نداشت. یک قدم برداشت... اما دلش را جا گذاشت، و احساسش را برنداشت، همان زمان که باد می ربود، همان زمان که بارانی نبود. یک قدم برداشت، و قدم به قدم از همه کسش دور شد، از دل و احساسش دور شد، همه دنیایش نابود شد... نظرات شما عزیزان: |
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |